ایران از فرصت تبادل نظر با طالبان استفاده کند
به گزارش شهر وبلاگ، با نقش آفرینی ایران و کوشش های همه جانبه وزارت خارجه ، توافق میان اشرف غنی و عبدالله بالاخره عملی شد و پس از ماه ها دولت در این کشور سر و شکلی به خود گرفت.
مهسا مژدهی: طلسم تشکیل دولت در افغانستان بالاخره شکست و عبدالله عبدالله و اشرف غنی به توافقی دست یافتند که بر اساس آن ریاست دولت به دست اشرف غنی و ریاست شورای عالی مصالحه ملی به عبدالله رسید. با این حساب حالا قدرت در افغانستان میان این دو رقیب سیاسی جدی، تقسیم خواهد شد. غنی و عبدالله برای رسیدن به این توافق راه طولانی را طی کردند و در این راستا با کارشکنی بعضی کشورها از یک سو و همراهی و همکاری بعضی دیگر از کشورها از جمله ایران رو به رو شدند.
از روزی که در کابل دو مراسم تحلیف به صورت همزمان برای دوکاندیدای ریاست جمهوری برگزار گردید، تهران کوشش کرد تا راه چارهی مناسب برای ایجاد یک دولت واحد در افغانستان بیابد. دستگاه دیپلماسی کشورمان با چانه زنی و مصاحبه با هر دو رقیب از یک سو و از سوی دیگر مصاحبه با دیگر کشورهایی که در افغانستان نفوذ دارند، سعی در حل بحران در افغانستان داشت و سر آخر به این مقصود رسید. دیپلماسی تلفنی ظریف از فروردین ماه با تماس های مکرر با غنی و عبدالله آغاز شد و بعد به مصاحبه با مقاماتی چون آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه و شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیر امور خارجه قطر و سوبرامانیام جایشانکار وزیر امور خارجه هند زد. هم زمان نماینده ویژه ایران در امور افغانستان هم ترتیب دیدارهایی را با هر دو گروه سیاسی برای حل و فصل مشکل داد. در خبرانلاین با پیرمحمد ملازهی در مورد نقش ایران در توافق میان غنی و عبدالله به مصاحبه نشستیم:
بعد از توافق میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی، مقامات افغانستان از ایران به دلیل کوشش هایش جهت حل معضل، تشکر کردند. ایران دیپلماسی چند جانبه ای را در افغانستان پیگیری کرد تا بالاخره پیروز شد بحرانی که به وجود آمده بود را به سمت حل و فصل آن راهنمایی کند. سیاست ایران برای حل این مسائل در افغانستان چه بود؟
رویکرد ایران در مورد افغانستان این است که مسائل این کشور باید به وسیله منطقه و یاری کشورهای همسایه حل و فصل گردد و اول کشورهای منطقه باشند که برای حل مسائل کوشش می نمایند و نیازی به یاری کشورهای خارج از منطقه به ویژه آمریکایی ها نباشد. در مقابل خط فکری ایالات متحده هم این است که ایران نباید دخالتی در امور افغانستان داشته باشد. با توجه به همسایگی ایران و شباهت های فرهنگی و بستر تاریخی مشترک، خواسته ناتو و آمریکا غیرممکن و غیرمنطقی است.
در ارتباط با اتفاقاتی که در افغانستان افتاد، تفکری که ایران در مورد همکاری کشورهای همسایه با دولت افغانستان برای حل و فصل مسائل این کشور داشت، یاری خیلی مهمی کرد تا غنی و عبدالله بتوانند پس از سه ماه کشمکش به یک توافق برسند. وزارت خارجه ایران تماس های بسیاری برقرار کرد. هم با مقامات افغان ارتباط برقرار کرد و هم طرف هایی که در امور افغانستان شراکت دارند را وارد کرد تا از نفوذ آنها برای حل مشکل استفاده کند.
ایران کوشش کرد تا از نفوذ خود در میان گروه های جهادی شمال که حامی عبدالله عبدالله هستند برای کشاندن آنها پای میز توافق استفاده کند و در این خصوص پیروز عمل کرد و همزمان دیدگاه های دو تیم غنی و عبدالله را به هم نزدیک کرد.
همزمان با این کوشش ایران، شاهد بودیم که کوشش های رسانه ای وجود داشت که به دنبال دامن زدن به اختلافات میان تهران و کابل بود و هدف دور کردن دو کشور و قطع همکاری های دوجانبه را دنبال می کرد. این کوشش ها چرا شکل گرفته بود؟
آغاز و البته اوج این ماجرا در مساله هریرود بود. واقعیت این است که دو طرف در ابتدای کار چندان خوب عمل نکردند، در ابتدا آمریکایی ها و گروه های مخالف با ایران فضای رسانه ای را در دست گرفتند و با استفاده از خلاهای موجود در روایت، فضایی علیه ایران راه انداختند. زمان برد تا در داخل ایران انسجام لازم ایجاد گردد تا در مقابل این فشار رسانه ای واکنش مناسب نشان داده گردد. همچنان هم به دلیل اینکه دو طرف نتوانسته اند هنوز به یک نتیجه مشترک برسند، شیطنت ها ادامه دارد.
در افغانستان بازیگران مختلف و متضادی حضور دارند که هر یک اهداف خاص خود را دنبال می نمایند. این تضاد منافع باعث می گردد تا وقتی یک کشور خوب عمل می نماید، سیبل گردد و مسائل پررنگ جلوه داده شوند. در این کشور عربستان، امارات، هند و آمریکا و... نقش بازی می نمایند و این کشورها هر کدام گروه های خود را دارند که ساز خود را هم می زنند و با استفاده از ابزارهایی که دارند می توانند علیه رقیب خود دست به تبلیغات بزنند. در مورد ایران هم این رخ داد.
ایران چطور می تواند پس از این هم نقش خود را در افغانستان با این همه بازیگر گوناگونی که دارد، ایفا نماید؟
در افغانستان گروه های مختلفی به دنبال قدرت هستند. بخشی از آنها کسانی هستند که از سال 2001 بر سر قدرتند و تیم کرزای و اشرف غنی هستند، این گروه شامل تحصیل نموده ها، اساتید دانشگاه و روشنفکران هستند. بخش دیگر جهادی های شمال هستند، که عبدالله عبدالله نماینده این گروه است و حالا توانسته سهمی از قدرت را با یاری پادرمیانی های ایران به دست بیاورد. اما بخش آخر طالبان هستند.
اشرف غنی و تیم لیبرال دموکرات با تیم جهادی ها به سردستگی عبدالله عبدالله به یک توافق و تفاهم رسیدند. اما طالبان مانده است که چون دولت مرکزی را به رسمیت نمی شناسد وارد مذاکره هم نمی گردد. ایران به درستی سیاست مصاحبه با طالبان را در پیش گرفته است . سعی ما باید این باشد که این گروه را راضی کنیم به جای جنگیدن صلح نمایند. اگر ایران بتواند نقشش را خوب ایفا نماید، می تواند در این راستا تاثیرگزار باشد که طالبان راه چاره سیاسی را انتخاب کند. اما فقط ایران در این مورد نقش آفرین نیست. امارات و پاکستان و عربستان هم هستند و رقابت بین این کشورها هم هست که قصد دارند موقعیت ایران را تضعیف نمایند.
ایران اگر بخواهد نقش آفرینی در آینده افغانستان داشته باشد باید طرف سوم که طالبان است را هندل کند. تا کنون هم به درستی همین سیاست را دنبال نموده است. اما مسئله ای که وجود دارد این است که طالبان طرف اصلی خود را در جنگ آمریکا می داند. طبیعتا برای حل مسائل خودش به این کشور مراجعه می نماید و انتظار دارد تا برای اینکه وارد عرصه سیاسی افغانستان گردد، با آنها به توافق برسد.
آن طور که معلوم است طالبان و آمریکا سعی دارند تا به توافقی برسند که نیروهای آمریکایی از این کشور خارج شوند. در چنین موقعیتی نقش ایران به عنوان همسایه افغانستان که دیپلماسی فعالی دارد، پررنگ تر خواهد بود. حالا که ایران کوشش نموده که این شرایط را متعادل کند، چطور می تواند راهبردی را انتخاب کند که در افغانستان هم طرف دولت و هم طرف طالبان را داشته باشد؟
طالبان و ایران اکنون منفعت مشترکی دارند که شامل خروج آمریکا از افغانستان می گردد. این گروه برای اینکه بتواند به این هدف دست یابد تنها راهش مذاکره با آمریکایی هاست. ایران باید مذاکره با طالبان را جدی بگیرد. این گروه به هر حال در آینده افغانستان نقش بازی خواهد کردی و کوشش می نماید که حتی وارد انتخابات گردد و صندلی سیاسی به دست بیاورد. برای همین اینکه ایران انتخاب نموده که با نماینده های طالبان حرف بزند، انتخاب درستی است چون به خوبی می داند که طالبان را نمی گردد در افغانستان نادیده گرفت. از طرف دیگر قدرت دولت مرکزی هم برای ایران اهمیت دارد و در سه ماه اخیر کوشش نموده و توانسته که در ایجاد این قدرت در کابل، نقش آفرینی کند.
به نظر من بدنه کارشناسی وزارت خارجه قدرتمند است و در این زمینه خوب عمل نموده است. اما مساله ای که ممکن است با آن روبرو شویم، این است که بعضی از دیگر دستگاه های خارج از این وزارت خانه در سیاست گذاری ها در افغانستان فعال شوند. انسجام در سیاستی که ایران درقبال افغانستان در پیش گرفته و در آینده در پیش خواهد گرفت اهمیت بسیار زیادی دارد و ایران همانطور که تا به امروز بر اساس منافع ملی دیپلماسی خود را در این کشور پیش برده، باز هم باید بتواند در همین راه قدم بردارد.
از سوی دیگر همانطور که گفتیم، بازیگران در افغانستان بسیارند. در حال حاضر بسیاری از افرادی که در افغانستان در راس کار هستند، در ایران تحصیل نموده اند. در سال های گذشته ما چندان نتوانستیم از این ظرفیت ها استفاده کنیم. کار به جایی رسید که رقبایی که اشتراکات کمتری با افغانستان داشتند، فضایی را ایجاد کردند که این تحصیل کردگان و دوستان ایران، نتوانند حتی با صدای بلند در مورد آنچه که فکر می نمایند، حرف بزنند. این شرایط باید مورد اصلاح قرار بگیرد و ایران از این نیروها استفاده کند.
افغانستان و ایران نزدیک ترین ملت به یکدیگر هستند. اما اینکه ما چطور از این فرصت استفاده کنیم، مساله جدی است که نیازمند تدبیر وزارت خارجه و کار کارشناسی شده است.
312 310
منبع: خبرآنلاین