روایت عجیب از شب برکناری ناصر حجازی!
به گزارش شهر وبلاگ، خبرگزاری ایرانا در آستانه سالگرد درگذشت ناصر حجازی روایتی نو از برکناری او در آخرین حضورش روی نیمکت استقلال را منتشر نموده است.
ماجرای اختلاف مرحوم ناصر حجازی با هیئت مدیره وقت استقلال به شب بازی با مس کرمان باز می گردد؛ وقتی که مدیران ارشد آبی پوشان به هتل محل اقامت استقلال می فرایند و حجازی به جای ملاقات با آنها ترجیح می دهد بازی بایرن مونیخ در بوندسلیگا را دیدن کند.
ناصر حجازی تیرماه سال 1386 پس از هشت سال به استقلال برگشت. علی فتح الله زاده به طرفداران استقلال قول داده بود در صورتی که مدیرعامل گردد، نیمکت تیمش را به مردی خواهد سپرد که در قلب های طرفداران جایگاهی ویژه دارد و پس از دریافت حکم مدیرعاملی استقلال از رئیس وقت سازمان تربیت بدنی، حجازی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد.
شاید خیلی ها از اختلاف هیئت مدیره استقلال با ناصر حجازی باخبر باشند اما هیچکس نمی داند آتش این اختلاف چه زمانی زده شد! خبرنگار ایرنا برای اولین بار به افشای اتفاقاتی می پردازد که در هتل المپیک رخ داد و باعث شد رییس هیئت مدیره استقلال در هنگام خروج با ناراحتی بگوید: برای سرمربی استقلال متاسف هستم و دیگر از او حمایت نمی کنیم!
شب بازی با مس کرمان بود. استقلال در هتل المپیک اردو زده بود؛ عقربه های ساعت عدد 21 را نشان می داد. به همراه علی فتح الله زاده و حمیدرضا آصفی به اردوی استقلال رفتیم. خسرو دانشجو، سعید نفریه و امیدوار رضایی اعضای هیئت مدیره استقلال نیز کمی بعد رسیدند.
مدیران ارشد استقلال در همان لابی هتل نشستند و به صرف چای و شیرینی از آنها پذیرایی شد. ناصر حجازی چند متر آنطرف تر تنها نشسته بود. شبکه سه یکی از بازی های لیگ آلمان را نشان می داد و سرمربی استقلال با گرمکن ورزشی در حال دیدنی این مسابقه بود.
هیئت مدیره استقلال درباره شرایط تیم حرف زدند. رییس هیات مدیره (خسرو دانشجو) سراغ سرمربی را گرفت و فتح الله زاده از من خواست تا ناصرخان را صدا بزنم تا در کنار هیئت مدیره حاضر گردد. وقتی به حجازی رسیدم پیام مدیرعامل را به او اطلاع دادم و ناصرخان در جواب گفت: به حاج آقا سلام برسان و بگو برای شما احترام زیادی قائل هستم و بحث او با سایر اعضای هیئت مدیره استقلال فرق دارد و خودش می داند با هم رفیق هستیم اما اینها با من اختلاف دارند، دوست نداشتند و ندارند من سرمربی استقلال باشم! اما من ناصر حجازی هستم و آنها باید نزد من بیایند! من نمی آیم.
بدون اینکه پیام ناصر حجازی را به گوش فتح الله زاده برسانم به میز مدیران استقلال برگشتم، گوشه ای نشستم، آنها درباره مسائل اقتصادی حرف می زدند، قرار براین بود پول به باشگاه تزریق گردد تا میان مربیان و بازیکنان تقسیم گردد، چند دقیقه دیگر که گذشت نفریه سراغ حجازی را گرفت و گفت آقای حجازی می دانند هیئت مدیره استقلال به اردو آمده است؟ فتح الله زاده که خصوصیات اخلاقی حجازی را می دانست و متوجه داستان شده بود، سعی کرد ماجرا را مدیریت کند و در پاسخ گفت ناصرخان تمام فکر و ذهنش معطوف به مسابقه فردا و در حال برنامه ریزی برای بازی با مس است!
خسرو دانشجو که معین بود از نیامدن سرمربی استقلال به شدت ناراحت است، جواب داد ای کاش حداقل چند دقیقه ای تشریف می آوردند، این جوری خیلی بهتر بود!
وقتی مدیران استقلال به بحث خود ادامه دادند، برای دومین بار نزد ناصرخان رفتم و او که فهمید برای چه رفته ام گفت من نمی آیم! تو هم بنشین اینجا فوتبال دیدن کن!
نیم ساعت بعد جلسه مدیران استقلال به انتها رسید. آنها بدون اینکه با سرمربی ملاقاتی داشته باشند آماده رفتند شدند. نفریه و دانشجو از رخ داده ناراحت و شاکی به نظر می رسیدند و توقع داشتند حجازی برای دقایقی هم که شده نزد آنها رفته و کنارشان بنشیند و عکس یادگار بیاندازد اما آنها نمی دانستند ناصر خان با تمام آدم هایی که تا حالا دیده اند فرق دارد؛ او می گفت وظیفه من مربیگری است و باید با مدیرعامل ارتباط داشته باشم نه اینکه چاپلوسی هیئت مدیره را کنم!
رییس هیئت مدیره استقلال وقتی در حال خروج از هتل بود، جمله ای را بر زبان آورد که به خوبی حکایت از این داشت چه روزهای سخت و طوفانی، انتظار حجازی را می کشد؛ برای سرمربی استقلال متاسف هستم!
فردای آن روز استقلال به مصاف مس کرمان رفت. آبی ها از دقیقه اول حمله را در دستور کار خود قرار داده و روی دروازه مس کرمان خیمه زده بودند. مهدی رحمتی که فصل قبل از آن بدترین عملکرد را در استقلال داشت و مجبور به جدایی شد، مقابل آبی پوشان تهرانی کوهی از انگیزه بود و توپ هایی را از مهاجمان استقلال می گرفت که مهارش عجیب به نظر می رسید. رحمتی حتی اجازه نداد میثم منیعی از روی نقطه پنالتی گلزنی کند! استقلال روی دروازه مس خیمه زده بود، اما یک ضد حمله کافی بود تا مس گل اول را بزند. بازی به دقایق انتهای خود نزدیک شده بود که حمید شفیعی گل زد تا استقلال از شکست خانگی رهایی پیدا کند. همین تساوی کافی بود تا هیات مدیره استقلال که از حجازی دل خوشی نداشتند، شمشیرها را برای او از رو ببندند.
استقلال هفته بعد میهمان شیرین فراز کرمانشاه بود و 3 بر یک برنده شد تا به سایپا برسد. نارنجی پوشان فصل پیش از آن، استقلال را در هر 2 ملاقات رفت و برگشت برده بودند. استقلال با گل آرش برهانی یک بر صفر جلو افتاد اما در ادامه 2 گل خورد و باخت.
استقلال هفته ششم میهمان برق شیراز بود. در دقیقه سوم روی یک غافلگیری دروازه اش باز شد و در اواسط نیمه اول داور به سود آبی ها پنالتی گرفت اما از بخت بد حجازی این پنالتی خراب شد تا اینکه در دقیقه 68 بازی به تساوی کشیده شد. این مساوی صدای هیئت مدیره استقلال را درآورد؛ دانشجو و نفریه در نشست هیئت مدیره از نتایج استقلال انتقاد نموده و خواستار این شدند تا به سرمربی اولتیماتوم داده گردد!
هفته هفتم استقلال در شرایطی به مصاف صبا رفت که کارت بازی فرهاد مجیدی صادر شد. دیدنگران زیادی به استادیوم آزادی آمده بودند. گل درست استقلال از سوی داور مردود اعلام شد تا فریدون فضلی دروازه طالب لو را باز کند. در ادامه درآمد استقلال از حملاتش فقط یک گل بود و تساوی دیگری ثبت شد. حجازی در نشست مطبوعاتی پس از بازی گفت صبا خیلی خوش شانس بود. حداقل باید 6 گل می زدیم!
14 مهر 86 استقلال به مصاف سپاهان رفت. زردپوشان اصفهان خیلی زود به گل رسیدند. عبدالوهاب ابوالهیل گلزنی کرد و در نیمه دوم و در دقیقه 75 استقلال گل مساوی را به ثمر رساند اما در دقیقه 95 ابوالهیل تیر خلاص را شلیک کرد و این یعنی شکست استقلال؛ هشت بازی، سه باخت و فقط 2 برد و این بدان معنا بود که هیئت مدیره برای کنار زدن حجازی بهانه لازم را به دست آورده بود. 2 تن از اعضای هیئت مدیره خواستار برکناری حجازی قبل از دربی بودند اما فتح الله زاده ایستادگی کرد، او در نشست هیئت مدیره گفت من هرگز این کار را انجام نمی دهم!
دربی بزرگ مرکز
22 مهر 1386 سوت دربی زده شد. استقلال با گل روان خواه پیش افتاد اما محسن خلیلی در دقیقه 84 بازی را به تساوی کشاند، مسابقه ای که استقلال به مراتب بهتر از پرسپولیس بود با تساوی انتها پیدا کرد. وقتی سوت انتها مسابقه زده شد حجازی روی نیمکت نشسته بود و نای بلند شدن نداشت. او باور نمی کرد آبی ها به این راحتی پیروزی را با تساوی عوض نموده اند. وقتی به او رسیدم ناراحت و عصبانی بود؛ ناراحتی اش از سرپرست استقلال بود، فریاد می زد سه بار گفتم زودتر برگه تعویضش را برسان اما اینقدر دیر این کار را انجام داد که از همان نقطه که فکر می کردیم گل خوردیم! از زمین زمان باید بخوریم!
جلسه ای تا 4 صبح
استقلال هفته بعد به مصاف پگاه گیلان رفت و با گل میثم منیعی که از روی ضربه ایستگاهی به دست آمد، به فزونی رسید. استقلال در هفته یازدهم، میزبان ابومسلم خراسان بود، سهم استقلال از این ملاقات خانگی، یک امتیاز بود!
هیئت مدیره استقلال برای برکناری حجازی دیگر کوتاه نمی آمد. آنها حتی پا را فراتر گذاشته و با گزینه های مورد علاقه خود مذاکره می کردند. دو تن از آنها شبانه به دفتر فتح الله زاده آمده و بیانیه برکناری حجازی را به وی دادند. در این بیانیه نوشته شده بود با تشکر از زحمات ناصر حجازی به علت نتایج استقلال امکان ادامه همکاری با وی مقدور نیست!
فتح الله زاده کاغذ را پاره می نماید و می گوید من مدیرعامل استقلال هستم. حجازی سرمربی استقلال است و تا زمانی که من هستم می ماند!
هفته بعد استقلال به مصاف پیکان می رود. آبی ها 2 بر صفر جلو می افتند اما در ادامه سه گل دریافت می نمایند تا فاجعه ای بزرگ شکل بگیرد. این آخرین بازی استقلال با ناصر حجازی بود! دیگر از هیچ کس کاری ساخته نبود. هیئت مدیره بیان کرد که جای حجازی در استقلال نیست و باید برکنار گردد؛ کوشش های فتح الله زاده این بار بی نتیجه ماند؛ او باید مصوبه هیئت مدیره را اجرایی می کرد اما برای حذف نشدن کامل حجازی تمام داشته های خود را هزینه کرد تا و سایه اش همچنان بالای سر استقلال باشد.
او که به خوبی می دانست قلعه نویی با حجازی کار نمی نماید، گزینه سومی را به نام فیرزو کریمی را از جیب کتش بیرون می آورد؛ شبانه به همراه یک دوست نزدیک حجازی به منزل ناصرخان می رود تا او را متقاعد به قبول کردن مدیریت فنی کند، جلسه تا 4 صبح طول می کشد و حجازی راضی می گردد.
عصر همان روز، جلسه هیئت مدیره استقلال برگزار می گردد و خروجی جلسه از زبان هاشم ساعدی به بیرون درز پیدا می نماید هیات مدیره اختیار هرگونه تغییر و یا انتخاب سرمربی تیم را به علی فتح الله زاده مدیرعامل باشگاه واگذار نموده و فتح الله زاده نیز در نشست امروز پس از آنالیز تمام جوانب فیروز کریمی را به عنوان سرمربی نو استقلال منصوب کرد. بعلاوه ناصر حجازی سرمریی پیشین استقلال به عنوان مدیر فنی باشگاه استقلال منصوب شد.
منبع: فرارو