چراغپور: مربیان پرسپولیس راه همدیگر را ادامه دادند اما استقلالی ها نه - شهر وبلاگ

جلال چراغپور، کارشناس فوتبال در گفت وگو با خبرنگاران درباره چهارمین قهرمانی متوالی پرسپولیس اظهار کرد: به نظر من در فرایند رفتن برانکو و آمدن کالدرون و گل محمدی حفره و فاصله بین تفکرات ایجاد نشد. این اتفاق به خاطر دو حرکت هوشمندانه بود.

او ادامه داد: در وهله اول با این که از کالدرون فوتبال پیچیده تری نسبت به برانکو انتظار می رفت، زمانی که به پرسپولیس آمد فرایند فوتبالی تیم را به طرف تفکرات خودش تغییر نداد. او دید که در تیم یک پتانسیل و فرهنگ قهرمانی ایجاد شده است و بهتر است همان پتانسیل ادامه پیدا کند. با این که تفکرات کالدرون پیچیده تر از فوتبال برآمده از بلوک شرق برانکو بود اما متوجه شد که بازیکنان ما پیچیدگی خیلی زیاد را برنمی تابند. اگر هم بخواهیم نظم بدهیم باید با ترکیبات ساده بازی کنیم. کالدرون این را متوجه شد.

چراغپور با بیان این که با رفتن کالدرون هم زمان دو اتفاق رخ داد، بیان نمود: دو اتفاق یعنی رفتن مجیدی به استقلال به جای استراماچونی و آمدن یحیی به جای کالدرون. این دو مربی دو تفکر مختلف را انتخاب کردند. مربی استقلال بنا را بر تغییرات و وفادار نبودن به میراث استراماچونی گذاشت اما مربی پرسپولیس تیزهوشی کالدرون را ادامه داد و با ایجاد تغییرات عمده، فرایند فوتبال پرسپولیس را مختل نکرد و در نهایت قهرمان لیگ شد. می گردد قهرمانی پرسپولیس را به ساختمانی تشبیه کرد که هر سه مهندس آن با یک نقشه و تفکر کار کردند اما برای استقلالی ها این اتفاق رخ نداد. در استقلال اضافه کاری ها و معطل کردن در حین مسابقه و دریبل های اضافه و کم کردن حرکات در میانه زمین از تغییراتی بود که بعد از رفتن استراماچونی رخ داد.

این کارشناس فوتبال افزود: در پرسپولیس شاهد یک نگرش هستیم که در حال تبدیل شدن به فرهنگ غالب این تیم است. این نگرش ثابت هم درون بازیکنان هست و هم درون کادر روی نیمکت. ما روی نیمکت پرسپولیس فرصت طلبی و منیت نمی بینیم که در راس آن کریم باقری است. او با طمانینه و آرامش نیمکت را نگه می دارد. من نمی توانم نقش باقری را در این چند ساله ندیده بگیرم.

او ادامه داد: مورد دوم که آن هم دارد به فرهنگ تبدیل می گردد این است که پرسپولیسی ها فهمیدند هیات مدیره و مدیرعامل باشگاه چقدر در آرامش تیم تاثیر دارند. با این که تغییرات در این تیم هم رخ داد اما فرایند مختل نشد. در حالی که در استقلال وقتی در مدیریت تغییر ایجاد می گردد، فرایند مختل می گردد. تفاوت بین مدیران، نیمکت و مربیان دو تیم باعث ایجاد آرامش می گردد و این آرامش به درون تیم هم منتقل می گردد. الان پرسپولیسی ها با طمانینه و آرامش بازی می نمایند. از خودگذشتگی ها دیده می گردد و بازیکنان پاس ها را به موقع ارسال می نمایند. در حالی که در استقلال این طور نیست. در همین بازی آخر استقلال چند مورد بود که بازیکنان استقلال فقط باید پاس آخر را می دادند اما نمی دادند. این شانسی نیست. این می گردد فرهنگ بازی.

چراغپور درباره حرف و حدیث هایی که درباره قهرمانی پرسپولیس و مهندسی لیگ مطرح می گردد هم، گفت: من اطلاعاتی از درون و این جریانات ندارم اما به عنوان یک بیننده که کوشش می نماید مسائل فنی را ببیند، هیچ ارفاق و تفاوتی بین تیم ها ندیدم. من هوادار پرسپولیس و استقلال یا تراکتور و سپاهان یا هیچ تیم دیگری نیستم و همه تیم ها را یکسان می بینیم. وقتی شما دروازه خالی را به یارت پاس نمی دهی و به مرور عقب می افتی، فرافکنی می کنی و جریان را زمین فوتبال بیرون می بری. شما مسائل تان در زمین فوتبال را حل کنید. مثلا یکی از تیم ها دچار فرسودگی بازیکن و یکنواختی در استراتژی بازی شده است. وقتی نتیجه نمی گیرید چرا در دوردست ها دنبال علل می گشت. جلوی پای تان را نگاه کنید. برخی از بازیکنان این تیم ها نسبت به بازیکنان همان پست در تیم های هشتم یا نهم جدول رجحان ندارند. شما چطور می خواهید با این بازیکنان اول شوید؟ تیم اول لیگ نسبت به تیم های پایین تر از لحاظ بازیکن رجحان محسوس دارد. من وقتی به تیم های ایران نگاه می کنم متوجه می شوم تیم هایی پیروز می شوند که در پست های خاص نسبت به دیگر تیم ها بهتر هستند.

او ادامه داد: من می بینم تیمی که بازیکنی برای خراب کردن بازی حریف در زمین ندارد، از تیمی که آن بازیکن را دارد مثلا 10 گل بیش تر خورده است. بعد مصاحبه صاحبان آن تیم را گوش می دهم که درباره داوری صحبت می نمایند. نخیر، شما در این پست میانه زمین مشکل دارید. در وسط زمین باید یک معمار و یک ضدمعمار بازی نمایند. شما معمارش را دارید اما آن یکی را نه. نمی گردد یک بازیکن هم خودش طراحی کند و هم وقتی حریف توپ را می گیرد ضد معماری کند. مثلا رئال مادرید هم کروس دارد و هم کاسمیرو. از وقتی که بازیکن ضدمعمار سپاهان ضعیف شده است، این تیم عقب افتاده است. برخی ها می گویند قلعه نویی یواش یواش به دوران بازنشستگی نزدیک می گردد؛ اما این طور نیست و به نظر من بازیکن ضدمعمار قلعه نویی دوران بازنشستگی اش آغاز شده است. بقیه تیم ها هم همین طور هستند. مثلا یک بازیکن جدید وارد فوتبال ما می گردد و به راحتی گلزنی می نماید اما بعد از یک مدت دستش رو می گردد و نمی گذارند ارتباط آن دو نفر مثل اول فصل و زمانی که استراماچونی بود، بگردد. حریفان آنالیزور دارند و این چیزها را متوجه می شوند.